۵۱۶. چغلی
درختی که آقای قوامی را زیر آن پارک میکنم هر روز برگهای بیشتری روی سرش میریزد. برگهای زرد و خشک. راه که میافتم قوامی با بیحوصلگی سرو رویش را توی باد تکان میدهد تا برگها بیفتند. شنبه بود. شنبهی بعد از تعطیلیهای بیهوا. این جور تعطیل کردنها دانشآموزان را هوایی میکند و باز تا به روال عادی برگردند چند روزی طول میکشد. هوا کمی سرد بود ولی در کلاسها سرما بیشتر حس میشد. شوفاژهای عصرِ پارینه سنگی زورشان به سرما نمیرسید و سرمای کلاسهای پشت به آفتاب باعث احساس سوزش روی پاها و صورت میشد. دانش آموزان مثل پرندهها توی کاپشنهایشان پف کرده بودند. امسال گفتهاند تا هفتهی آینده نمرات مستمر را ثبت کنید. هیچی نشده رسیدهایم به نیمه راه و جدی جدی دو سه هفته دیگر امتحانات ترم اول شروع میشود. بعد از دی ماه هم که منتظرند یک سوز بیاید و تعطیل کنند. خلاصه وقت کم است و درس زیاد. بگذریم.
زن برای ناهار آبگوشت درست کرده بود. بسیار خوشمزه بود و بعد از مدتها حسابی چسبید. آبگوشت ترکیب بینظیری است که هزار جور میشود آن را پخت و به هر هزار جور خوشمزه میشود. زن کمی اعصاب نداشت اما این را گذاشتم به پای آبگوشت چون همیشه در روزی که آبگوشت داریم دعوا میکنیم. این بار دعوا نکردیم و در آرامش نهار خوردیم. پادشاه هر غذایی که بشود توی آن نان ریز کرد دوست دارد. البته غذاهای دیگر را هم دوست دارم همهی غذاها دوست داشتنی هستند. بسیار خوابم میآمد و خوابیدم. زن برای سر شب وقت از دکتر گرفته بود. رفتیم. در مسیر قوری قدیمی را همبا خودمان بردیم و گذاشتیم روی یک صندوق صدقات. روی کارتنش نوشتیم که هر کس آن را لازم دارد بردار. مطب شلوغ بود و گفت بروید یک ساعت بعد بیایید. رفتیم و دور زدیم تا یک ساعت شد ولی باز هم حدود یک ساعت دیگر توی مطب معطل شدیم. وقتی رفتیم داخل زن پیش دکتر چغلی پادشاه را کرد و گفت پادشاه درکش نمیکند و نمیشود با او حرف زد. راست میگفت و پادشاه زیادی منطقی فکر میکند در حالی که زن چنین چیزی را دوست ندارد. یا مثلا پادشاه در ابراز کلامی عشق و علاقه به زن بسیار ضعیف است. به هر حال زن حرفهایش تمام شد. رفتیم و داروهایش را گرفتیم و به خانه رفتیم. شب برای پادشاه طولانی میگذشت. به هر حال کارمرگیهای شبانه انجام شد و بر خلاف تصور خیلی زود خوابم گرفته بود. اگر این گوشی منحوس نبود خیلی زود میخوابیدم ولی نخِ حواسم به میخِ فضای مجازی بند شد و یک ساعتی در آن گیر کردم. حالا تا ببینم چه میشود.